جالب درباره ی پدری و مادری کردن

ساخت وبلاگ

متن یار - تبدیل تصویر به نوشته:

_

تصور عمومی بر این است که فداکاری یک فضیلت والاست. پدر و مادر خوب، پدر و مادری هستند که از خود میگذرند و حامی فرزندشان هستند. ولی آیا با خود اندیشیدهایم این نقشی که برای والد قائل می شویم اساسا سازنده است؟ شادی آور است؟ یا ریشه ی تباهی نسلهای متمادی ماست! سئوال اصلی من این است: چگونه می توان شادی و مهر به دیگری هدیه کرد وقتی خود فرد از آن محروم است؟ چگونه می توان کیفیتی را که تجربه نکردهایم و در نتیجه نشناخته ایم در دیگران ایجاد کنیم؟ چگونه می توانیم چیزی را که هرگز به خود هدیه نکردهایم به دیگری پیشکش کنیم؟

فرهنگ ما فداکاری را ارج می نهد، گذشتن از خود به خاطر پدر و مادر، فرزند، جامعه، آرمان و عقیده و ... ولی آیا در عمل در جامعهی خود کیفیت فداکاری را تجربه می کنیم یا به وارونه خودخواهی و بی توجهی به دیگری آسمان شهرمان را تیره ساخته است؟ چرا بین فرهنگ آرمانی و واقعی ما تضاد وجود دارد؟ شاید این تضاد در خود آموزهها هستند! شاید پشت سر فرشتهی نیکوکاری دیو خودخواهی خود را پنهان کرده باشد. شاید با گرگی در پوستین بزه مواجهیم.

یونگ معتقد است این که فرد خودش را در مقابل نسل بعد مسئول بداند در واقع فرار از عهده گیری مسئولیت در قبال خودش است. فرد نتوانسته است خود را کامیاب کند، شاد سازد و به رشد و شکوفایی خویش دست یاب، نتوانسته یا بهتر است بگوییم نخواسته است «فردایت» خویش را متحقق سازد، از اینرو این مسئولیت را به گردن نسل بعدی میاندازد: مسیح خواهد آمد و گناهان ما را خواهد شست؛ این باور بنیاد بینی ست که خود را پشت سر ظاهر مسئولیت پذیری برای فرزندان و فداکاری برای ایشان پنهان کرده است. در واقع اگر به رفتار والدینی از این دست خوب توجه کنید متوجه آتوریته و دیکتاتور منشی پس مهرورزی شان خواهید شد: آنها بار زندگی نکردهی خود را بر دوش فرزند می گذارند و بی توجه به شخصیت منحصر به فرد فرزندشان او را به زعم خود به سمت و سوی نیکی رهسپار می شوند. آنها نقشهای برای او در سر دارند و نمیخواهند طرح درونی او را پذیرا شوند.

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶ساعت 15:35  توسط محمد حیدری  | 
نمی دانم...
ما را در سایت نمی دانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heidari-m بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 1 تير 1396 ساعت: 19:31